چرا قهوه را دوست دارم ؟

قهوه را دوست دارم
نه فقط بخاطر ربودن رخوتو سستی و خواب از چشمانم
نه فقط بخاطر رایحه گرمو بینظیرش که شبیه هیچ کدام دیگر نیست.
دوست دارم چون قهوه خودِ عشق است
در نقش یک نوشیدنی
داستان از اولین جرعه ای که مینوشی آغاز میشود
و سپس عشق بازی کافئین با تک تک سلولهای بدنت
بالارفتن ضربان قلبت
حالا رنگها رنگیترند ، صداها گوشنوازتر و هوشیارتر از همیشه ای
و هر چه غلیظ تر هیجان و ضربان قلبت شدیدتر.
اما این همه خوشبختی دیری نمی پاید . متارکه ناگهانی قهوه با بدنت شروع یک خماریست .
و تو میمانی با خاطره آن همه هیجان آن همه شور و آن همه دلباختگی سلولهایت.
و باز هر چه غلیظترو کهنه تر ، خاطره آن عشق بازی عجیب در نقش یک خماری تلخ خواب را از چشمانت خواهد ربود.
.
.
.
وچه رابطه ایست که اگر یک روز تمام قهوه فروش ها تعطیل شوند آمار دیدار عشاق هم به صفر خواهد رسید .
انگار عشق با قهوه در هم آمیخته است
انگار قهوه خود عشق است در یک فنجان.

کاش قهوه برای همیشه بیخوابم میکرد.

علی مرکبی تابستان ۹۶

پی نوشت ۱: این مطلب را فقط در وصف قهوه نوشتم .
پی نوشت ۲: قهوه با همه سر سازگاری ندارد پس اگر با شما نمیسازد سعی نکنید به زور قهوه خور شوید .
پی نوشت ۳ : پودرهای به اصطلاح قهوه آماده هیچ سنخیتی با توصیفات بالا ندارد .

علی مرکبی

فعال در صنعت نرم افزار و علاقمند به پژوهش در زمینه بازارهای مالی و معاملات الگوریتمی .در وب سایت شخصی ام از آموخته ها و علائقم مینویسم.

نوشته های دیگر

2 Replies to “چرا قهوه را دوست دارم ؟”

دیدگاهتان را بنویسید